Wednesday, June 15, 2011


تجاوز به زنان در باغ خمینی شهر کار بسیجی ها بود

Sunday, June 12, 2011
وبلاگ محمد مصطفايي وکيل پايه يک دادگستري
تاملي بر پرونده تجاوز به زنان در اصفهان و انتقام گير مذهبي
مشروح مطلب :
زني که مورد تجاوز بي رحمانه عده اي از مردان هوس ران در باغي در نزدگي اصفهان قرار مي گيرد مي گويد. درب باغ زده شد. و يکي از آقايان رفت و در را باز کرد. دو نفر پشت در بودند. گفتند که از طرف پليس هستند و داري حکم قضاي مي باشند. آنها لباس شخصي بر تن داشتند و ظاهرشان به نيروي هاي بسيجي شبيه بود. صورتشان داري ريش بوده و پيراهن شان نيز روي شوارشان بود. وارد باغ شدند. همين که وارد شدند چند نفر ديگر هم از ديوار و درب وارد شدند و همه جا را محاصره کردند. ما را تهديد کردند که از تلفن همراهمان استفاده نکنيم. مردان چون گمان مي کردند که آنها مامور هستند از خود مقاومتي نشان ندادند. اين زن مي گويد ما به پليس زنگ زديم ولي پليس بعد از اينکه متجاوزين رفتند سر رسيدند. بعد از آن هم به ما گفتند که جرات نداريم حرفي در اين خصوص در جايي مطرح کنيم و حال نيز اجازه حرف زدن نداريم. به هيچ عنوان اجازه نمي دهند ما واقعيت را مطرح کنيم و بگوييم که کساني که به باغ هجوم آوردند از نيروهاي لباس شخصي بودند که با تني چند از اشرار تباني کرده بودند تا اين فاجعه را رقم بزنند و حال آنها هستند که نمي خواهند مجرمين اصلي دستگير شوند.




گفته هاي اين زن که نخواست نامش به لحاظ تهديدهايي که شده است مطرح گردد قابل تامل است. به خصوص اينکه اتفاقات و عملکرد دستگاه انتظامي و پليس و نيز اظهارنظرهايي که در اين مورد مي شود نشان مي دهد که کساني که به باغ يورش برده و تجاوز کرده اند به اصطلاح ارازل و اوباش نبوده اند و اين عده از افراد از جمله افراد مذهبي بوده اند که قصد انتقام گيري مذهبي داشته اند. نخستين موضعگيري رسمي پليس درباره فاجعه تجاوز زنان در خميني شهر اصفهان و همچنين امام جمعه اصفهان نيز جاي تامل دارد. امام جمعه اصفهان طبق گزارشي که روزنامه روزگار منتشر کرده است گفته است: اگر خانمها حجاب داشتند، مورد تجاوز قرار نميگرفتند. حجت‌االسلام سالمي امام جمعه خميني‌شهر همچنين گفته است: البته آنها هم که مورد تجاوز قرار گرفته‌اند آدم‌هاي عليه‌‌السالمي نبوده‌اند، اين 14 نفري که فقط دو نفرشان خانواده بوده‌اند براي پارتي به شهر ما آمده بودند و با شراب‌خواري و رقاصي يک عده ديگر را هم تحريک کردند. واحد مرکزي خبر نيز پيش تر از جانب سرپرست اطلاع رساني فرماندهي انتظامي استان اصفهان گزارش داده بود که: چهارشنبه گذشته چند خانواده‌ در يکي از باغ هاي اطراف اصفهان بدون رعايت موازين شرعي و عرفي ، ميهماني را برگزار کرده بودند که عده اي از اراذل و اوباش اين منطقه با اطلاع از اين ميهماني و با همدستي دوستان خود ضمن ورود به داخل باغ ، زنان و دختران اين ميهماني را مورد اذيت و آزار جنسي قرار داده بودند .
18 روز از اين واقعه تلخ مي گذرد و تا زماني که مردم شهر سکوت خود را نشکاندند، صدايي از مسئولين در نمي آمد و حال که صداي مردم خميني شهر، بلند شد و آنها به اعتراض راهپيمايي و تجمع کردند، مسئولين اظهارنظرهايي مي کنند تا بار مسئوليت خود و مجرمين را کاهش دهند. از جمله ئيس پليس آگاهي استان اصفهان در
اولين اظهارنظر رسمي ميگويد اگر اين خانمها حداقل حجاب را رعايت کرده بودند، شايد مورد آزار و اذيت قرار نميگرفتند.
روزنامه روزگار در خصوص تحقيق در رابطه با فاجعه اي که در اصفهان رخ داد نوشته است که هيچ کس پاسخگو نبود، بعد از ورود به شهر سر زدن به ادارات و نهادهاي رسمي را شروع کرديم و تقريبا جز يکي دو مورد جواب رسمي اي نشنيديم. همه به صورت غيررسمي اطالعاتي ميدادند، البته ضبط صوتهاي ما روشن بود.

چرا مسئولين نبايد پاسخگو باشند؟ با قربانيان اين حادثه مصاحبه اي نمي شود. مظمئنا قربانيان حادثه همانطور که برخي از مسئولين درخواست کرده اند به جاي مجرمين به دليل نداشتن حجاب در باغ خود يا اقوامشان، محاکمه و مجازات خواهند شدو از طرفي تحت فشارهاي امنيتي قرار خواهد گرفت و در پشت تلوزيون حاضر شده و به نفع نظام جمهوري اسلامي به زيان خود شخن خواهند گفت و يا اينکه افراد بي گناهي را يافته و با تحت شکنجه قرار دادن آنها، براي اينکه افکار عمومي را آرام کنند، در جلوي تلوزيون اقرار گرفته و چند بي گناه را به جاي گناهگاران اصلي محاکمه خواهند کرد.
جالب اينکه فرماندار اصفهان در اين مدت ود را مخفي کرده است. اما معاون وي به خبرنگار روزگار مي گويد:
سالها اين همه دست در اين شهر سوي خدا باال بوده نيامديد يک خبر بگيريد، حاال که ... سر و کلهتان پيدا شده. معاون

فرماندار هم هيچ نميگويد و حوالي مان ميدهد به اتاق حراست. مسول حراست هم بعد از باال و پايين کردن نامهام و کمي صحبت دوستانه هيچ نميگويد و ارجاع ميدهد به فرماندهي پليس. يکي از مديران ارشد فرمانداري اما اطالعاتي درباره ماجرا ميدهد. ميگويد حاضران غير از دو نفر همه خانواده بوده اند، زن و شوهر و خواهر و برادر. او ناراحت است و معتقد است پليس پيش از اين در برخورد با آنها شل گرفته است. ظاهرا اين متهمان براي شناسايي در نماز جمعه پخش شده است. اين مسوول ميگويد خبر نبايد اينقدر پخش ميشد؛ »اين مثل مساله خانوادگي است و بايد در شهر حل ميشد. بچهها خيلي هم تالش کردند آن تجمع برگزار نشود، اما متاسفانه شد و حاال با آبروي شهر دارد بازي ميشود.

در حالي که امام جمعه اصفهان مي گويد قربانيان جرم فقط دو نفرشان خانواده بوده و ديگران از شهرهاي ديگر آمده بودند. يعني در اين سرزمين کساني که خانواده نيستند يا حجاب نداشته باشند يا شرب خمر کنند، اگر تجازوي به آنها شد اشکالي نخواهد داشت؟
هيچکس در داستاني پاسخکوي هيچ خبرنگاري نيست. خبرنگار روزنامه روزگار هم که از تهران به دادستاني اصفهان مي رود با برخورد توهين آميز مسئولين مواجه مي شود مثلا يکي از مسئولين به خبرنگار مي گويد: »بايد برويد پيش آقاي دادستان البته نوع پوششتان اينطوري نباشد. روسري و سر و وضعتان پيداست. من ميتوانم رنگ گوشواره شما را هم ببينم.« خبرنگار مي گويد: »خب اگر اين طور است، نگاه نکنيد آقاي محترم!« ميگويد: »اگر نگاه نکنم که ميگوييد بيادبي کردهام.« خبرنگار مي گويد: »اصال من اين را به حساب بيادبي شما نميگذارم.«

ميگويد: »خير من ميخواهم به شما نگاه کنم و شما با اين وضع پوششتان مرا به گناه مياندازيد. شما برويد و وضعتان را درست کنيد.« خبرنگار روزنامه روزگار مي نويسد همين آقا ما را نزد آقاي بتشکن بازپرس پرونده ميبرد و به او از مصداق بدپوششي ما گله ميکند. به جناب بازپرس پرونده ميگويم که مگر پوشش من چه ايرادي دارد و مرد مدام پشت سر هم حرف ميبافد که چنين و چنان. بتشکن معرفينامه ميخواهد يا کارتي. کاغذ را به دستش ميسپارم و در صندلي کناري او مينشينم. با دست اشاره ميکند که روي صندلي ديگري که چند متري با او فاصله دارد، بنشينم. گويا کسي در دادستاني خمينيشهر قرار نيست درباره پرونده به ما پاسخي بدهد. يکي پرونده را منکراتي ميخواند و يکي محرمانه و پيچيده.

حادثه در شب هنگام رخ مي دهد و بي حجابي زنان و پايکوبي حاضرين در باغ بهانه اي مي شود در دست، مسئولين حکومتي که به راحتي موضوع را لاپوشاني کنند تا اين فاجعه از ذهن عموم خارج گردد.
اما واقعا چه شده است که در سالهاي اخير، تغييرات شگرفي رخ داده است، آيا تمامي اين اتفاقات به وسيله جن گيرهاي آقاي احميد نژاد رخ مي دهد؟ يک روز مي شنويم که عده بسياري را در ملا عام اعدام کرده اند. يک روز خبر کودک آزاري هاي فجيع را مي شنويم! خبر تجاوز در دانشگاه! خبر قاتل بودن يکي از قوي ترين مردان ايراني، خبر شکنجه هايي که توسط مامورين امنيتي در زندان اوين را مي شونيم و روزي نيست که خبر دهشتناکي به گوشمان نرسد.
تنها مي توانم بگويم متاسفم. از همه اين بي قانوني ها متاسف و متاثرم....

No comments:

Post a Comment