Sunday, June 19, 2011

در اردوگاه اشرف، تلفن و اینترنت و ازدواج ممنوع است

عبدالطيف شادوری، از ساکنان اردوگاه اشرفگلناز اسفندیاری (مصاحبه گر)
يک روز پس از آن که سازمان ملل متحد از مرگ ۳۴ نفر در حمله روز نوزدهم فرودين ماه نيروهای عراقی به اردوگاه اشرف خبر داد، ناوی پيلای، کميسر عالی حقوق بشر اين سازمان، خواستار انجام تحقيقات مستقل درباره اين حمله شد.
ناوی پيلای همچنين خواستار راه حلی برای پايان دادن به مساله اردوگاه اشرف شد، اردوگاهی در ۸۰ کيلومتری شمال بغداد که در دوران جنگ ايران و عراق ساخته شد، يعنی زمانی که نيروهای سازمان مجاهدين خلق در اواسط دهه ۱۳۶۰ به عراق رفتند تا در کنار نيروهای عراقی با نيروهای ايران بجنگند.
اما گزارشها از شرايط سخت اين اردوگاه حکايت می کند و ناوی پيلای نيز روز جمعه گفته بود نبايد گذاشت که ساکنان اردوگاه اشرف «بپوسند».
در همين زمينه در گفت وگويی با عبدالطيف شادوری، از ساکنان اردوگاه اشرف که دو ماه پيش با فرار از اين اردوگاه خود را به نيروهای عراقی معرفی کرده است، پرسش های درباره وضعيت اين اردوگاه مطرح کرديم.
ابتدا کمی درباره خودتان و چگونگی محلق شدن به سازمان مجاهدين توضيح بدهيد؟
من عبدالطيف شادوری و بچه بلوچستان هستم. مدت ۲۵ سال است که در اين سازمان فعالیت کرده ام. از طريق پاکستان و از سوی يکی از دوستانم که الان شهيد شده است، با سازمان آشنا شده، وارد سازمان شدم. ۲۵ سال در سازمان بودم ودر طول اين ۲۵ سال بعد از فشارهای روزمره ايی که به من وارد شد ، تصميم گرفتم که خودم را به نيروهای عراقی معرفی کنم.
در طول اين ۲۵ سال من هيچ گونه تماسی با خانواده ام نداشتم. خانواده ام از من هيچ خبری نداشتند چرا که هيچ امکان تماسی وجود نداشت. اساساً استفاده از تلفن، موبايل و اينترنت و حتی گوش دادن به راديو و هر گونه وسايل ارتباط جمعی در سازمان ممنوع است.
در نهايت تصميم گرفتم به علت فشارهای روزمره ايی که تحمل می کردم، خودم را به نيروهای عراقی تسليم کنم.
دو ماه پيش دست به اين کار زدم و الآن در يک هتل اقامت کرده ام و با نيروهای سازمان ملل و صليب سرخ و همچنين با نماينده دولت عراق نيز صحبت کرده ام که شايد بتوانم به کشور ديگری بروم.
معلوم هست که در نهايت به کدام کشور منتقل می شويد؟ وضعيتتان چه خواهد شد؟ 
بله. قرار است در اين مورد با نيروهای صليب سرخ و سازمان ملل صحبت کنم.نکته ايی که وجود دارد اين است که هر کسی که بخواهد از قرارگاه اشرف فرار کند، همان طور که رجوی بارها اعلام کرده است، مجازاتش اعدام و مرگ است.
نه تنها من بلکه بسياری از دوستان من در اشرف هستند که اساسا امکان خارج شدن از آنجا را ندارند و تنها راهی که می توانند از آنجا خارج شوند، فرار از قرارگاه اشرف است.
البته فرار کردن از آنجا هم نيازمند دو تا سه ماه کار است. اينکه چطور بايد فرار کنی که دستگير نشوی و اگر در حين فرار دستگير شوی تو را می گذارند در يک اتاق و تا سه چهار سال نگهت می دارند و ديگر به نيروهای عراقی تحويلت نمی دهند.
من خيلی روی اين مسئله فکر کرده و روی طرح فرارم کار کردم تا توانستم از آنجا فرار کنم.
دوستان زيادی در آنجا دارم که همين مشکل مرا دارند. تحت فشارهای شديدی به سر می برند و در اين مدت هشت يا نه ساله نيز هيچ سازمان بين المللی در قرارگاه حاضر نشده است که با تک تک افراد وارد صحبت شود تا شايد بتواند آنها را از اين وضعيت خارج کند.
هميشه به ما می گويند که شما به هيچ کشوری نمی توانيد وارد شويد و تنها جايی که برای ماندگاری داريد همين اردوگاه اشرف است.
پس شما معتقديد که بسياری الان در آن اردوگاه تحت فشارند و مايلند که خارج شوند ولی به آنها اجازه خروج داده نمی شود و به زور در آنجا نگهداری می شوند؟ 
بله. الان خيلی ها در آنجا تحت فشارهای شديد هستند. اگر يک مصاحبه از سوی سازمان ملل و يا صليب سرخ انجام شود و با تک تک نفرات اردوگاه اشرف صحبت کند، خيلی از نفرات می توانند از آنجا خارج شوند.
خيلی ها از آينده شان می ترسند. نمی دانند که چه عاقبتی دارند.
چرا فکر می کنيد که سازمان مجاهدين خلق مايل است که  بیش از  سه هزار نفر را در اردوگاه اشرف نگه دارد؟ چرا اجازه خروج آنها را از آنجا نمی دهد؟ فکر می کنيد علتش چيست؟
معلوم است. وقتی آن نفرات از آنجا خارج شوند ديگر آن تشکيلات از هم می پاشد. ديگر تشکيلاتی وجود نخواهد داشت و سازمان مجاهدين خلق از هم پاشيده خواهد شد.
شما در اين مدت حضور در اردوگاه  ازدواج کرده ايد؟
نه خير. من ۱۵ سالم بود که به اين سازمان آمدم و الان چهل ساله ام. ۲۵ سال در سازمان مجاهدين خلق بودم و هنوز هم ازدواج نکرده ام. هيچ تماسی هم با خانواده ام نداشتم. به همين دليل هم خانواده ام فکر می کردند که من مرده ام.
چرا در اين مدت ازدواج نکرديد؟ اجازه ازدواج به شما نمی دادند يا اينکه خودتان مايل نبوديد؟
نه. ازدواج کردن در کمپ اشرف ممنوع است. نه تنها ازدواج که کلاً صحبت کردن با خانمها ممنوع است. اصلا نمی توانيد حرف بزنيد. سلام و احوالپرسی اگر بکنيد می گويند چرا سلام و احوالپرسی کرديد؟
اين ناشی از سياست های غلط آقای رجوی است که آنقدر اصرار می کند که افراد را در کمپ اشرف نگه دارد. دولت عراق رسماً التيماتوم داده است که مجاهدين نمی توانند در اين کشور بمانند. کشوری که مايل نيست اين سازمان در آن باقی بماند، برای چه بايد نفرات آن سازمان و جوانانش کشته شوند؟
من از سازمان های بين المللی و صليب سرخ جهانی درخواست می کنم که با تک تک نفرات کمپ اشرف صحبت کنند. اين موضوع را حل و فصل کنند تا هر روز افراد آنجا کشته نشوند، و اينهمه خونريزی نشود.
آقای شادوری، همان طور که می دانيد هفته گذشته بر اساس آماری که سازمان ملل ارائه داده است، ۳۴ نفر در يک حمله يی که ظاهراً از سوی نيروهای عراقی به اردوگاه اشرف رخ داد، در کمپ اشرف کشته شدند. گرچه به روشنی مشخص نيست که چه اتفاقی افتاده است. اما نيروهای عراقی می گويند که بر اساس مدارک و شواهدی که دارند، اين افراد توسط خود نيروهای مجاهدين کشته شده اند. شما در اين زمينه چه اطلاعاتی داريد؟ فکر می کنيد اساسا چنين چيزی ممکن است که خود مجاهدين، دست به خودزنی زده باشند؟ 
راستش را بخواهيد من در اين مورد زياد اطلاعی ندارم و اين موضوع را از طريق اينترنت فهميدم.
من متاثر و متاسفم برای دوستانم که در اين ميان کشته شده اند ولی اين واقعيت است که يکی از سياست های اشتباه رجوی اين است که افراد را تحت فشار نگهداری می کند. اين در صورتی است که رجوی می توانست در طول اين هشت ساله تمام افراد را از آنجا بيرون کند تا آنها بتوانند پناهندگی بگيرند.
مدتها بود که دولت عراق را تحريک می کرد. شعارش هم اين است که «دولت عراق بايد سرنگون شود». اين يک حرکت تحريک آميز رجوی است که روزانه ادامه دارد.
شما از اين افراد کشته شده کسی را شخصا می شناختيد؟ 
بله می شناختم. نفرات زيادی بودند که می شناختمشان. از اين بابت خيلی متاسف و ناراحتم.
آيا اين کسانی که کشته شدند کسانی بودند که مثل شما از وضعيت کمپ اشرف ناراضی بودند؟ ممکن است در اين مورد توضيح دهيد؟ 
راستش را بخواهيد من زياد در جريان نبودم. می دانيد که در قرارگاه اشرف کسی حق صحبت کردن با نفر بغل دستی اش را ندارد و صحبت کردن دو نفر با همديگر ممنوع است.
به همين دليل است که من زياد اطلاعی ازاينها ندارم ولی خيلی از نفرات را می شناسم که در آنجا مشکل دارند. الان هم نمی توانم اسامی شان را بگويم ولی اين نفراتی را که جزو کشته شدگانند زياد نمی شناسم.


No comments:

Post a Comment