Tuesday, June 28, 2011

مقایسه پایگاه اشرف در عراق با زندان

یک- یک زندانی مدت محکومیت خود را می داند ولی یک اشرفی نمی داند چند سال دیگر آنجا گرفتار است
دو- تمام خانواده های زندانیان می دانند که فرد در کدام زندان است ولی اکثر خانواده اشرفی ها نمی دانند فرزندانشان آنجاست
سه- هیچ زندانی به زور مجبور نمی شود از زنش جدا شود ولی در اشرف همه زنان و مردان به دستور مسعود رجوی از هم جدا شدند.
چهار- زندانیان اکثرا در کشور خودشان در زندان هستند و با خانواده اشان ملاقات می کنند ولی اشرفیان در عراق زندانی هستند و هیچ ملاقاتی با خانواده خود ندارند
پنج- با توجه به اینکه مردان متاهل هم زندانی می شوند قانون زندان اجازه ملاقات آنان با زنانشان و همبستری با آنان را می دهد به همین دلیل گاه نظفه هایی در زندان بسته می شود  ولی در اشرف هیچ نظفه ای بسته نمی شود و هیچ نوزادی به دنیا نمی آید  به همین دلیل اشرف را اشرف اجاق کور یا اشرف عقیم یا اشرف ابتر می نامند
شش- هیچ کس زندانی را مجبور نمی کند فرزندش را به زندان بیاورد ولی در اشرف مسعود رجوی اشرفیان را مجبور کرد نسل دوم خود را هم که در کشورهای اروپایی بودند به اشرف بیاورند.
در اصل در قرن بیست و یکم اشرف یک معمای پیچیده است بزرگترین و تنها زندان در تبعید جهان است

دختر افغان: پاریس نرفتی؟ ما پارسال رفتیم خوش پذشت

امروز با یکی از دختران افغانی  که همکار ماست صحبت کردم. سئوال کرد پاریس نرفتی؟
 گفتم برای چی؟ 
 گفت برای همین خانم که سخنرانی داشت.
گفتم مریم رجوی گفت بله
گفت ما پارسال رفتیم خیلی خوش گذشت، اتوبوس و غذا مجانی است 
بیشتر افغانی ها و عرب ها می روند خیلی خوش می گذره یک سفر مجانی به پاریس.
بدبخت مریم رجوی که فکر می کنه تو دهکده جهانی می تونه کسی رو فریب بده

Sunday, June 26, 2011

دانلود کتاب متن منشور حقوق بشر کوروش برزگ


آنچه در این کتاب می خوانید؛ اطلاعاتی درباره منشور کوروش بزرگ به همراه متن کامل ترجمه شده در منشور و متن کامل اعلامیه جهانی حقوق بشر




Saturday, June 25, 2011

فرمانده سپاه فتح كهگيلويه و بويراحمد غلط کرد

عوض شهابی فر که گفته باید مجسمه آریوبرزن تخریب شود غلط کرد، گه خورد ، به قبر پدرش و فلان مادرش خندید

دروغگویی بنی صدر را پایانی نیست !

دروغگویی این آدم را پایانی نیست !
بنی صدر در مصاحبه با پارازیت گفت که خمینی اسلام را به جمهوری ما چسباند. ولی
بنی صدر خودش تئوریسین حکومت اسلامی است و کتابی سال 57 نوشت بنام «اصول و پایه و ضابطه‌های حکومت اسلامی» که روزنامه کیهان در تاریخ ۳۰ بهمن ۵۷ یعنی ۸ روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی به معرفی این کتاب متعلق به بنی صدر پرداخت و در شماره‌های متوالی به معرفی آن کتاب و آرای سیاسی بنی صدر درباره حکومت پرداخت.مثلا«حکومت اسلامی، حکومت عقیده است» روزنامه کیهان، ۳۰ بهمن ۵۷.بسیاری شعار استقلال ازادی حکومت اسلامی 57 را بیاد دارند. خمینی دستور داد "حکومت اسلامی" تبدیل به "جمهوری اسلامی" شود.بهشتی درباره علت نامگذاری حزب به «جمهوری اسلامی» می‌گوید: ما از‌‌همان اول به ایجاد جمهوری اسلامی می‌اندیشیدیم. تغییر نام «حکومت اسلامی» به «جمهوری اسلامی» از ابتکارات حزب است. حتی شعار، «استقلال آزادی حکومت اسلامی»، که بعداً تبدیل شد به «استقلال آزادی جمهوری اسلامی»، از ابتکارات بنیان‌گذاران حزب بود که درست هماهنگ بود با افکار امام.» -


از کتاب‌های او به زبان فارسی می‌توان از اقتصاد توحیدی، رابطه مادیت و معنویت، کیش شخصیت، نفت و سلطه، تعمیم امامت، مبارزه با سانسور، اصول پایه و ضابطه‌های حکومت اسلامی، روش شناخت بر پایه توحید، موقعیت ایران و نقش مدرس، زور علیه عقیده و بیانیه حکومت اسلامی نام برد؛کیهان، ۷ فروردین ۵۷»---------------------
------------هشت سوال از آقای بنی‌صدر
http://www.khodnevis.org/index.php?news=13347

Thursday, June 23, 2011

حسین بن علی، قاتلی که از سر بی خردی مردم فرهنگ باخته، اسطوره شد

حسین بن علی، قاتلی که از سر بی خردی مردم فرهنگ باخته، اسطوره شد


 2793Share
نقاشی عکس حسین ابن علی. البته این عکس با خیر بببینی و به دست یک شیعه متعصب با دقت تمام کشیده شده، و صدها بار رتوش شده، تا آن زمختی و خشونت تازی گری او پنهان بماند. حال، اگر امت رنگ باخته و سردرگم شیعه بخواهد عکس یزید که به مراتب از حسین زیباتر بوده، بکشد، به شکل یک هیولا در می آمد. این است عدالت امت تحمیر شده شیعه.
نقاشی عکس حسین ابن علی. البته این عکس با خیر بببینی و به دست یک شیعه متعصب با دقت تمام کشیده شده، و صدها بار رتوش شده، تا آن زمختی و خشونت تازی گری او پنهان بماند. حال، اگر امت رنگ باخته و سردرگم شیعه بخواهد عکس یزید که به مراتب از حسین زیباتر بوده، بکشد، به شکل یک هیولا در می آمد. این است عدالت امت تحمیر شده شیعه.
ملّتی که فرهنگ و تاریخ خود را از یاد ببرد و از قاتلان و دزدان سرزمینش، قهرمان و اسطورهبسازد و در سالرزو کشته شدن یکی از کسانی که دستش تا به زیر گردن، به خون اجدادشان آلوده است، بر سر و صورت بزند و گل بر سر خود بمالد و عزاداری کند، به راستی که شایسته ی حکومت دیکتاتوری و خونخواری صد ها بار بد تر از رژیم کنونی است.
بارها گفته ایم، باز هم اعلام می کنیم تا زمانی که ایرانی، هویت از دست رفته اش را پس نگیرد، و به اصل خویش باز نگردد، آخوند بر ما سوار خواهد بود.
چرا که حربه و روش آخوند استفاده از خرافات و تقدسات دروغین اسلام است و چه کسی می تواند در مهمل بافی به جنگ آخوند برود؟.  آن ها سالیان درازی درس فقه می خوانند تا تقدس زایی کنند. آن ها پول می گیرند تا مزخرف ببافند و وظیفه ی ملّی ما روشنگری و بر ملا کردن دروغ های این جماعت مفت خور و تن پرور است.

هر ساله به مدّت ده روز بیشتر ایرانیان، برای کسی که سرزمین مادری  اشان را غارت کرده و گردن پدرانشان را زده و نوامیس شان را به زور شمشیر با خود برده و به کنیزی و روسپیگری وادار نموده است، عزاداری می کنند و سینه و زنجیر و قمه می زنند که فرمانده ی لشگر خونخوار اسلام که بسیاری از مردمان بی گناه ایرانی را از دم تیغ گذرانده است، در آن روزها توسط فامیل خود، یزید، بر سر تصاحب قدرت، به قتل رسیده است.
به راستی ما چه ملّت فرهنگ باخته و جهل زده ای هستیم؟!. در کجای دنیا کسی برای قاتلین اجداد و ویران کنندگان سرزمینش عزاداری می کند که ما همچین عمل بیهوده و شرم آوری را انجام می دهیم؟
آیا مردمان هند، روز درگذشت نادر شاه افشار را روز عزای ملّی اعلام می کنند که ما روز کشته شدن حسین ابن علی را روز گریه و زاری و ماتم کرده ایم؟. آیا یهودیان جهان روز خودکشی هیتلر را به سوگواری می نشینند که ما باید برای حسین، یا علی عزاداری کنیم؟!.
ما باید در چنین روزهایی جشن بگیریم و پایکوبی کنیم که قاتل ایرانیان، تاوان قتل مردمان بی گناه ایران را پس داده و کشته شده است.
حال توجه شما خوانندگان گرامی را، به یک رخداد تاریخی و جنایت فراموش نشدنی علیه ایرانیان، که متاسفانه نام اسطوره ی شیعیان ایران در میانشان می درخشد، جلب می کنم.
در تاریخ طبری، جنایتی که علیه مردم گرگان صورت گرفته است، بدین صورت به نگارش در آمده است:
” سعید ابن عاص لشگری راهی گرگان نمود. مردم آنجا از راه صلح آمدند، سپس صد هزار درهم خراج و گاه دویست هزار درهم خراج به اعراب میدادند.
لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و از اسلام گریزان شدند.

یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر شهر “ تمیشه ” بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد.
“سعید ابن عاص” شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند، به آن شرط که سپاه “سعید ابن عاص” مردمان شهر را نکشد، لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند.
این آرامگاه حسین در کربلا است. عظمت و شکوه طلاهایی  که در آن جا مصرف شده، به چشم می خورد. در حالی که جسد امام جعفر صادق در زیر قبرستان بقیع خاک می خورد. وقتی قرار باشد پول از جیب همسایه ( یتیمان و پابرهنه های ایران) خرج شود، برای هر آدم کشی نیز می توان گنبد طلایی ساخت. اما از جیب خود که بخواهند خرج کنند، امام جعفر صادق دانشمند کرات آسمانی در زیر خاک خواهد بود.
این آرامگاه حسین در کربلا است. عظمت و شکوه طلاهایی که در آن جا مصرف شده، به چشم می خورد. در حالی که جسد امام جعفر صادق در زیر قبرستان بقیع خاک می خورد. وقتی قرار باشد پول از جیب همسایه ( یتیمان و پابرهنه های ایران) خرج شود، برای هر آدم کشی نیز می توان گنبد طلایی ساخت. اما از جیب خود که بخواهند خرج کنند، امام جعفر صادق دانشمند کرات آسمانی در زیر خاک خواهد بود.
در این کشتار عبدالله پسر عمر – عبدالله پسر عباس – عبدالله پسر زیبر – حسن ابن علی ( امام حسن ) – حسین ابن علی ( امام حسین ) در راس لشگر اسلام قرار داشتند. ( تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ی ۲۱۱۶).
تا کنون هیچ منبع و ماخذ و سند معتبری از طرف دوستان مسلمان و شیعه دال بر رد این جنایت و حضور نداشتن حسین ابن علی و حسن ابن علی در آن کشتار، ارائه نشده است ولی تحلیل های بسیاری از سر تعصب و برای ماله کشی بر این جنایت تاریخی نوشته شده که حتّی ارزش تامّل کردن نیز ندارند.
برای دوستانی که ادّعا دارند طبری با خاندان علی مشکل شخصی داشته است و سعی کرده که چهره ی آنان را به دروغ مخدوش کند، چند منبع دیگر را  که صحت و درستی این اتّفاق ناگوار را تایید می کنند را نیز، در پایین یادآور می شوم.” فتوح البلدان نوشته احمد ابن یحیی بلاذری صفحه ۳۰۳:
عثمان در سال ۲۹ هجری سعید بن عاص را والی کوفه کرد و عبدالله بن عامر کریز را والی بصره. مرزبان طوس به این دو نفر نوشت و آنها را به خراسان دعوت کرد که هر کدام فاتح شدند مالک آنجا شناخته شوند.
هر دو نفر حرکت کردند. عبدالله از او پیشی گرفت و سعید بسوی طبرستان رفت که آنجا را فتح کند و در سپاه او حسن وحسین هر دو بودند.”

 فتوح البلداننوشته ابن فقیهصفحه ۱۵۲ : مردم گیلان و طبرستان و دیلمستان سال ها در برابر هجوم سپاهیان اسلام پایداری و مقاومت کردند و در حقیقت٬ اعراب مسلمان  هیچگاه  نتوانستند گیلان و طبرستان و دیلمستان را تصرف نمایند.
در زمان عثمان اعراب برای فتح طبرستان تلاش بسیار کردند و سعید بن عاص بدستور عثمان بسوی تبرستان روانه شد. در این یورش، امام حسن و امام حسین ( فرزندان حضرت علی) نیز با سعید بن عاص همراه بودند.”
” زین العابدین رهنما در کتاب زندگانی امام حسین جلد دوم – فصل سوم آورده است :
در سال سی ام هجری یعنی هفت سال پس از خلافتش (عثمان) آن فرمانده ماجراجوی عرب (سعید بن عاص) را با نیروی تازه نفس از کوفه بسوی طبرستان فرستاد.
دو فرزند علی امام حسن و امام حسین هم بسمت مجاهدان اسلامی که این جهاد برای خاندان مسلمان وظیفه و شعاری بشمار میامد زیر دست این فرمانده اموی حرکت کردند.

خواجه عبدالله انصاری می گوید: «خدایا، هرکه را عقل دادی، چه ندادی، و آنکه را عقل ندادی، تو چه دادی؟». یک نگاه به این خردباختگان نشان می دهد که بشر تا چه اندازه می تواند سقوط کند؟. در هرحالی که گفته اند؛« رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند، بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت؟.
خواجه عبدالله انصاری می گوید: «خدایا، هرکه را عقل دادی، چه ندادی، و آنکه را عقل ندادی، تو چه دادی؟». یک نگاه به این خردباختگان نشان می دهد که بشر تا چه اندازه می تواند سقوط کند؟. در هرحالی که گفته اند؛« رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند، بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت؟.
این نیروی تازه نفس بحدود طبرستان رسید و نخستین دژ مستحکم و قلعه ناگشودنی آن برخورد کرد و سعید بن عاص دانست که تصرف این دژ ناممکن است. سعید هیأتی را به قلعه فرستاد و تقاضای صلح و تادیه جزیه نمود. پس از گفتگوی بسیار اسپهبد قلعه برای جلوگیری از خونریزی پیشنهاد صلح او را پذیرفت بشرط اینکه نیروی تازیان به مردم قلعه و دفاع کنندگان این دژ آسیبی نرسانند.
این شرط پذیرفته شد و اسپهبد نامبرده دستور گشودن دروازه های کوه پیکر قلعه را داد.

هنگام باز شدن دروازه بزرگ قلعه که چندین گز طول و عرضش بود و با کبکبه و وقاری آهسته آهسته روی پایه های قطور آهنی میچرخید و باز میشد عربها به تماشای آن ایستاده و حیرت زده بودند.
سعید بن عاص فرمانده عرب با تمام نیروی خود درون قلعه آمد و مطابق نقشه ای که قبلا طرح ریزی کرده بودند دستور داد بی درنگ نقاط بلند و سخت  قلعه را اشغال کنند و نیروی ایران را  خلع سلاح نمایند.
فردای آن روز یکایک مدافعان قلعه را گرفت٬ بعضی را در زنجیر نگاه داشت و بیشتر آنها را کشت،کشتاری بیرحمانه در قلعه انجام داد.

دوستان این ها حقایقی تلخ و غیر قابل انکار است، حال به وجدان خود رجوع کنید و بیاندیشید که چگونه شما به ستایش چنین جنایتکاری که آنچنان وحشیانه مردمان گرگان و شمال ایران را، به خاک و خون کشیده است، می پردازید؟ پس چه بلایی بر سر حس میهن پرستی و عرق ملّی تان آمده است؟
در پایان حدیثی از حسین ابن علی را می نویسم، گر چه قلمم شرم دارد از بیان دوباره ی این توهین آشکار ولی نیک می دانم که شما نیز از ماهیت ضد ایرانی این تازی زادگان با خبر شوید.
حسین بن علی امام سوم شیعیان خود میگوید: « ما از تبار قریش هستیم و هوا خواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است.

ایرانیها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد٫ زنانشان را بفروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت.»
سفینه البحار و مدینه الاحکام و الآثار صفحه ۱۶۴ ٫ حاج شیخ عباس قومی)
به راستی که شیعیان و مدافعان اسلام ناب محمدی پس از خواندن این حدیث، باید شرم کرده و از کردار و رفتار و مسلک خویش روی گردانند، البته اگر اندکی انسانیت و غیرت و شرف داشته باشند.